- وجود داشتن
هستیدن استیدن دارای هستی بودن موجود بودن، حاصل بودن وقوع داشتن: (در زندگی هر فرد مشکلاتی وجود دارد)
معنی وجود داشتن - جستجوی لغت در جدول جو
- وجود داشتن ((~. تَ))
بودن، هستی داشتن، شهامت داشتن
- وجود داشتن
جای داشتن
- وجود داشتن
في الوجود
- وجود داشتن
Exist
- وجود داشتن
exister
- وجود داشتن
existir
- وجود داشتن
existir
- وجود داشتن
istnieć
- وجود داشتن
существовать
- وجود داشتن
існувати
- وجود داشتن
bestaan
- وجود داشتن
existieren
- وجود داشتن
मौजूद होना
- وجود داشتن
অস্তিত্ব থাকা
- وجود داشتن
موجود ہونا
- وجود داشتن
มีอยู่
- وجود داشتن
ada
- وجود داشتن
להתקיים
- وجود داشتن
存在する
- وجود داشتن
存在
- وجود داشتن
esistere
- وجود داشتن
존재하다
- وجود داشتن
var olmak
- وجود داشتن
kuwepo
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(فُ کَ / کِ دَ)
لغت نامه دهخدا
اطلاع داشتن: بر دقایق لغت سریانی و عبرانی وقوفی تمام داشت. (لباب الالباب از فرهنگ فارسی معین).
- وقوف عددی، این ترکیب در کتاب انیس الطالبین آمده است ولی معنی آن روشن نیست: مردی از اهل اﷲ به ایشان رسید و وقوف عددی را به ایشان تلقین کرد. (انیس الطالبین ص 114). حضرت خواجه فرمودند وقوف عددی اول مرتبۀ علم لدنی است. (انیس الطالبین ص 114). خواجه عبدالخالق منتظر میبودند تا چندان که به حضرت شیخ رسیدند وقوف عددی را به ایشان تلقین کردند. (انیس الطالبین)
- وقوف عددی، این ترکیب در کتاب انیس الطالبین آمده است ولی معنی آن روشن نیست: مردی از اهل اﷲ به ایشان رسید و وقوف عددی را به ایشان تلقین کرد. (انیس الطالبین ص 114). حضرت خواجه فرمودند وقوف عددی اول مرتبۀ علم لدنی است. (انیس الطالبین ص 114). خواجه عبدالخالق منتظر میبودند تا چندان که به حضرت شیخ رسیدند وقوف عددی را به ایشان تلقین کردند. (انیس الطالبین)
(تَ دَ)
لغت نامه دهخدا
رجوع کردن. برگشتن. به مجاز، رابطه داشتن و همانند بودن:
زلفت به پریشانی من داشت رجوعی
جمع آر دگر طره، برآشفتم و رفتم.
ظهوری (از آنندراج)
زلفت به پریشانی من داشت رجوعی
جمع آر دگر طره، برآشفتم و رفتم.
ظهوری (از آنندراج)
راست بودن پیش آمدن اتفاق افتاده بودن: (حاشاکه این صورت وقوع داشته باشد)
آگاهی یافتن پی بردن سر در آوردن اطلاع داشتن: (... و بر دقایق لغت سریانی و عبرانی وقوفی تمام داشت)
